سفر؛ گردشگری و ایرانشناسی ؛ Tourism & Traveling

بسیار سفر باید...... Travel , Fun , Experience

سفر؛ گردشگری و ایرانشناسی ؛ Tourism & Traveling

بسیار سفر باید...... Travel , Fun , Experience

اقدام برای ثبت ساز کمانچه در یونسکو


معاونت میراث فرهنگی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد تاکنون کشور دیگری به تدوین یا ارسال پرونده‌ای با موضوع ثبت ساز کمانچه در فهرست جهانی میراث فرهنگی ناملموس مبادرت نورزیده و کشور جمهوری اسلامی ایران در این خصوص در جهان پیشگام است.

به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در اطلاعیه معاونت میراث فرهنگی آمده است:

"اخیراً اخباری مبنی بر اینکه کشورهای دیگر ساز کمانچه را برای ثبت در فهرست میراث فرهنگی ناملموس به یونسکو پیشنهاد کرده و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در انجام این مهم تعلل کرده منتشر شده است.
ضمن تشکر از جامعه فرهنگی ایران و حساسیت‌های به موقع و به منظور تنویر افکار عمومی و پاسخ به دغدغه‌های مشفقانه اعلام می‌دارد ، پروندۀ «کمانچه: هنر ساختن و نواختن یک ساز آرشه‌ای فولکلوریک» سال گذشته به درخواست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و توسط خانۀ موسیقی ایران، به مدیریت جناب آقای دکتر داریوش پیرنیاکان تدوین شد.
این پرونده در موعد مقرر به یونسکو ارسال و توسط آن مرجع اعلام وصول شد و تا کنون کشور دیگری به تدوین یا ارسال پرونده‌ای با موضوع کمانچه مبادرت نورزیده و کشور جمهوری اسلامی ایران در ثبت این میراث فرهنگی ناملموس ارزشمند در جهان پیشگام خواهد بود.

مقبره و میل ارسلان فریمان مقاومت بالایی در برابر زلزله دارد


رئیس گروه ژئو تکنیک دانشگاه امیرکبیر و مشاور فنی مرمت مسجد گوهرشاد که برای بازدید و بررسی علمی میل و مقبره ارسلان جاذب سنگ بست به شهرستان فریمان سفر کرده بود شیوه معماری این بناها و مقاومت آنها را برابر زلزله کم نظیر دانست.
به گزارش روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی، پروفسور عبدالعظیم شاه کرمی در این بازدید با بیان اینکه این بناها با بیش از هزار سال قدمت و علیرغم وقوع چندین زمین لرزه با درجه بالا در منطقه همچنان مقام و استوار ایستاده اند افزود: این ناشی از طراحی علمی،شیوه ساخت مناسب ،مصالح مرغوب و شناخت سازندگان آنها از زلزله بوده است.

پرفسور شاه کرمی محوطه باستانی سنگ بست فریمان را بسیار غنی و مهم ارزیابی کرد و گفت: ارزش و اهمیت این محوطه بگونه ای است که برخی از محققین خارجی در خصوص ارزشهای معماری و ...آن مطالعه کرده اند.این عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه امیرکبیر خواستار انجام مطالعات زئوالکتریک و تعیین حریم محوطه باستانی سنگ بست شد.
وی گفت: در صورت توجه بیشتر به این محوطه بزرگ تاریخی باتوجه به ویژگیهای مهم و کم نظیر آن، محوطه سنگ بست قابلیت ثبت در فهرست آثار جهانی را دارد که خوشبختانه باتوجه به مقاله محققین ایتالیائی که در خصوص مقاومت ابنیه تاریخی محوطه نوشته اند، یونسکو نیز نسبت به آنها از آشنایی برخوردار است.
شاه کرمی مقبره ارسلان را الگوی بسیار خوبی برای مرمت سایر بناها دانست و افزود رعایت نظم و هندسه عالی از دیگروِیژگیهای این اثر شاخص فرهنگی و تاریخی است.
وی تصریح کرد: تجربه ها در پی حوادث و نیازها به وجود می آیند و کهن بودن سرزمین و پیشینه زندگی در ایران و زلزله خیز بودن سرزمین از سوی دیگر، حاکی از آن است که تجربه مهندسی زلزله یعنی پایدارسازی و مقاوم سازی، باید در ایران عادت و عمیق باشد چنانچه بناهای تاریخی ماندگاری مثل میل و مقبره ارسلان جاذب مؤید این مفهوم هستند. http://www.chtn.ir/

میرزا رضا چگونگی قتل شاه را بیان می‌کند


آنچه از بیانات میرزا رضا بر می‌آمد به همین قصد بد از استانبول بیرون آمده و این درجه اطمینان و دلیری او نشان می‌داد که زندگی او را ضمانت کرده و مارۀ حمایت داده‌اند. می‌گفت روزی که شاه به تفرج شمیران رفته بود همه جا همراه بودم و دو سه بار فرصت خوب و مساعد داشتم که کار را فیصل کنم، دلم گواهی نداد و باز به خاطرم گذشت در شب جشن قرن که شهر چراغان است و شاه به گردش میدان و بازار می‌رود و در خیابان‌ها جمعیت مردم زیاد و شاه در هر چند قدم می‌ایستد باید این کار صورت بگیرد. دیدم شب و میان اجتماع خلق و بحبوحه و ازدحام مرد و زن از کشته شدن پادشاه ممکن نیست که مردم به هم نیفتند و خون‌ها ریخته نشود، در این بوک و مکر دیدم شاه خود مقصود مرا استقبال نمود و به پای خویش به مقام انتقام می‌آید. بقعۀ حضرت عبدالعظیم را از همه جا مناسب‌تر دیدم و شد اینکه دیدید.

تغسیل شاه شهید(ناصرالدین شاه)

آمدیم خدمت صدر اعظم

تقریبا نیم ساعت از شب گذشته ،اسباب غسل حاضر شده بود .......

جسد شاه ر ا که بروی قالیچه ای گذارده بودند و دورش را همه شاهزادگان و وزرا گرفته بودند
 از اتاق بیرون آورده ،بالای پله های بین دو ستون مرمر گذارده رفتند

برای رخت کندن هیچ کس نماند ،جز محمددعلی خان امین السطنه (صندوق دار شاه)

و غلامعلی همایون (سرایدار باشی)و جعفر قلی خان و شاهزاده حاج فریدون میرزا(که چون پیر مرد بود وریش سفیدی داشت
و هم رسم بر این است که سلاطین قاجار را باید قجر غسل بدهد

 و صدر اعظم برای تغسیل حاضرش کرده بود)

و یک نفر آخوند و حاج حیدر(خاصه تراش خود شاه)و چند نفر سقای شاهی با دلوهای بلغار که در دست داشتند و من گفتم

سبحان الله فاعتبروایا اولی الا بصار

برادر جان بیدار اول و آخر دنیا باش!
ملتفت باش چه میگویم انچه نوشته
و مینویسم خودم دیده ام از جمله اخبار یحتمل الصدق و الکذب نیست
 و هیچ دروغی ندارد
 اول سقاها سنگفروش بین بین حوض بلور و پله ها را که کفشکن عامه بود چند دو لچه آب ریختند ،نشستند
.بعد حاج امین السطنه سرداری ماهوت سیاه الماس دوزی را که با هزار آرزو برای پوشیدن در مهمانیهای جشن (پنجاهمین سال سلطنت شاه)دوخته بود
 تمام شده بود و تازه تمام شد از تن شاه به در کرد لا اله الا الله تمام رختهای شاه را کند

پیراهن شاه نصفش به طوری خونی بود که سفیدی آن اصلا پیدا نبود

زخم شاه را درست دیدم همچو دست قضا مهر زده بود که اگر شخصی میخواست قراول برود ودر کمال دقت فلب را بزند یقینا آنطور نمیزد

جسم شاه را لخت از بالای پله ها آوردند
.برآن زمین که گفتم سقاها شستند ،
گذاشتند خیلی خیلی سفید و چاق و معتدل ،ریشش را همان روز صبح برای رفتن به حرم عبدالعظیم در همین مکان
،حاج حیدر خاصه تراش تراشیده بود دیدن زخم شاه که سرخ و خونی بود ،

در آن بدن خیلی سفید بی عیب ،چشم را یی اندازه متالم میکرد

آن آخوندی که آرزو میکرد که تا در راهی که شاه عبور میکند ،اورا بگذارند بایستند

خیلی نزدیک سر شاه با کفش ایستاده و محض احتیاط از ترشح عبا و رختهایش را جمع کرده به زیر بغل ،با سقاها امر میکرد که بریز و خودش بلند میگفت


به نیت طرف راست و حاج حیدر خاصه تراش جسم شاه را از طرف راست می غلتانید به طرف چپ ویک سقا یک دولچه بلغاری آب میریخت

خلاصه به طوری که یک گدایی را بر حسب قانون و حکم پیامبر(ص)غسل میدهند
شاهنشاه مقتدر ممالک محروسه ایران را غسل دادند

عجبت تر آنکه به قدر قیمت یک کفن هم از آنچه خودش را مالک بر آن میدانست حق نداشت کفن عضدالملک را آوردند و شاه را کفن کردتد

خاطرات و اسناد ظهیرالدوله

پروفسور فرانسوى "هانری ماسه" و فردوسی ؛ سعدی؛ حافظ و مولانا

پروفسور فرانسوى "هانری ماسه" در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت:
من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم و براى اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است:
فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا
فردوسی، هم سنگ و همتاى هومر یونانی است و بلکه برتر از او.
سعدی، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد.
حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است که خود را شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده، می شمارد.
و اما مولانا
در جهان، هیچ چهره ای را نیافتم که بتوان مولانا را به آن تشبیه کرد، او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند.
او فقط شاعر نیست، بلکه بیشتر جامعه شناس و به ویژه روانشناس کاملی است که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد.
قدر او را بدانید و بوسیله او خود را و خدا را بشناسید.
و من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم، همین چند جمله برایم کافی است.