در میانهٔ سدهٔ سوم پیش از میلاد سلوکیان در استانهای باختری سرزمینشان درگیر جنگ با مصربودند. در همین زمان در مرزهای شمال خاوری امپراتوری سلوکی نیز آشفتگی فرمانروا بود. با این همه ساتراپهای بخشهای خاوری ناچار بودند نیروهای خود را برای یاری به دولت مرکزی در جنگ با بطلمیوسیان روانه کنند. از دیگر سو میانمقدونیان و یونانیان نیز رشک و همچشمی فرمانروا بود و این عامل گاه سبب شورش ساتراپان میشد. این درگیریهای درونی کار را برپارتیان نیمه بیابانگرد آسانتر میکرد. در این زمان اشک یکم به فرمانروایی پارتیان رسید و برای انجام اقداماتی بر ضد سلوکیان آمادهشد. در ۲۴۵ (پیش از میلاد) سلوکیان گرفتار جنگ داخلی شدند و در این زمان ساتراپ پارت به نام آندروگوراس از فرصت استفادهکرد و بر دولت مرکزی شورید. اندکی پس از آن در حدود ۲۳۹ (پیش از میلاد) نیزدیودوت ساتراپ بلخ بر سلوکیان شورید. با زمانی نزدیک به این رویدادها سلوکوس دوم به سال ۲۳۸ (پیش از میلاد) در آنقره از سلتیان شکست خورد.ارشک از این بخت پدیدآمده بهره برد و آندروگوراس را راند و بر پارت چیرهشد
از قبیله پارنی -یکی از سه قبیلهٔ داهه- بود که گویا پس از زمان اسکندر مقدونی و در پی درگیریهایی قبیلهای در جنوب روسیه به بخش خاوری دریای مازندران کوچیده بودند. ارشک در ۲۴۷ (پیش از میلاد) به پادشاهی رسید و پیروانش پس از او خود را به نام وی اشک خواندند و سال تاجگذاری وی را مبدا گاهشماری خود گذاردند. نخستین سالهای فرمانروایی پارتیان به جنگ و چیرگی برهیرکانیا گذشت. با مرگ ارشک برادرش تیرداد یکمبا نام اشک دوم جانشین او شد. او پایتخت اشکانیان را در نزدیک ابیورد کنونی بنیادنهاد. پس از آن وی با دولت یونانی باختر پیمان اتحاد بست. در ۲۲۸ (پیش از میلاد) سلوکوس دوم برای سرکوباشکانیان لشکرکشید. تیرداد به ناچار تا استپهای آپاسکا در آسیای میانه پسنشست. در همین زمانانطاکیه دچار شورش شد پس سلوکوس به ناچار اشکانیان را رهاکرد و به انطاکیه بازگشت.
در ۲۱۷ (پیش از میلاد) باز تیرداد بر هیرکانیا وکومس و کرانههای جنوب خاوری دریای مازندران دستیافت. سپس شهر سلوکی صددروازه را پایتخت خویش نهاد. در ۲۲۱ (پیش از میلاد) او مرد و پسرش اردوان یکم جای پدر را گرفت. تا نزدیک۲۰۹ (پیش از میلاد) مرزهای اشکانیان تا همدان درماد میرسید. در این زمان آنتیوخوس سوم که جانشین سلوکوس شدهبود در جنگی پردامنه همدان را پسگرفت و با شکست اشکانیان بر شهر صددروازه نیز دستیافت. سپس تپورستان و هیرکانیا را هم با جنگی سخت گرفت و سرانجام با اردوان پیمان یگانگی بست. آنتیوخوس همچنین با فرمانروای باختر اوتیدم نیز پیمان اتحاد بست. آنگاه به سوی هندوکش پیش راند و از تنگه خیبرگذشت و تا پنجاب پیشروی کرد و آنگاه از راهسیستان و کرمان به سلوکیه بازگشت. اقدامات آنتیوخوس مرزهای اشکانی را محدود کرد ولی دولت کوچک ایشان همچنان پایدار ماند.
با توجه و بررسی مدارک یافت شده در کاووش های علمی باستان شناسی در فلات ایران، چنین به نظر می*رسد که اقوام بومی ساکن این سرزمین، مردگان خود را در داخل اتاق و یا حیاط و کوچه و در محوطه*هائی که مربوط به محل زندگی آن ها بوده است دفن می نمودند. اما اقوام آریائی پس از مهاجرت به این سرزمین، محل خاصی را برای تدفین مردگان خود در خارج از محل مسکونی به عنوان یک واحد مجزا اختصاص دادند. اقوام "ماد" و "پارس" که نام آن*ها در کتیبه*ها و سال*نامه*های آشوری از قرن نهم پیش از میلاد آمده است، دو گروه از اقوام مهاجر آریائی بودند. آن*ها نیز در ابتدا طبعاً از رسوم کلی آریائیان در تدفین پیروی می*کرده*اند. بعضی از محققین بر این گمانند که "مادها" و پارسی*ها زرتشتی بوده و آداب تدفین این اقوام مانند آئین تدفین در دوران ساسانی بوده است. اما هنوز سیر تحول اندیشه ها و معتقدات در زمان "ماد*ها"ٰ "پارس*ها" و هخامنشیان که از پارس*ها بودند، به درستی روشن و آشکار نیست، اما با تکیه بر آثار برجای مانده و مدارک یافت شده در کاووش*های علمی می*توان در دوران ماد*ها و هخامنشیان به دو نوع تدفین قائل بود: 1- تدفین شاهان و خانواده آن*ها 2- تدفین مردم عادی. بر مبنای مطالعات و بررسی*های انجام شده، جسد فرمانروایان و شاهان مادی را در گور دخمه*ها که در ناحیه غرب ایران قرار دارند، اما مردم عادی را در گورهائی که در زمین حفر شده بود و روی آن*ها را به صورت شیروانی و خرپشته توسط سنگ های بزرگ پرداخته بودند دفن می*کردند. نمونه این آرامگاه ها در گورستان "ت سیلک" کاشان که احتمالاً مربوط به اقوام ماد می*باشد کشف گردیده. این روش با سقف شیب دار در نخستین گورهای شاهان هخامنشی مانند آرامگاه کوروش نیز دیده می*شود. احتمالاً چون خانه ابدی را به صورت خانه مسکونی دوران زندگی می*ساختند، بنابراین ریشه این سنت معماری ماد*ها و پارس ها را باید در مناطق باران خیزی که قبل از کوچیدن به این سرزمین در آنجا ساکن بوده*اند جستجو کرد. معابر شاهان هخامنشی نیز مانند فرمانروایان ماد با آرامگاه*های سایر مردم متفاوت بوده است، اما به علت محدودبودن کاوش*های علمی در ایران، آگاهی ما در مورد گورهای مردم عادی در زمان هخامنشیان بسیار محدود و اندک می*باشد.
پس از مرگ بلاش چهارم (اشک بیستوهفتم) دو پسر بلاش پنجم که یکی از آنان اردوان پنجم بود، مدعی سلطنت شدند. این دو برادر مدتها با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند تا اینکه اردوان پنجم در 216 میلادی بر تخت نشست. وی آخرین پادشاه اشکانی است. در زمان او کاراکالا (caracalla) امپراتور جدید روم برای تسخیر ایران به فکر حیلهای عجیب افتاد. او سفیری با هدایای بسیار به نزد اردوان فرستاد به بهانه اتحاد با روم و پارت، دختر شاه اشکانی را خواستگاری کرد. اردوان بر اثر اصرار او راضی شد که دخترش را به او بدهد به شرط آن که امپراتور را خودش بیاید و زنش را ببرد. کاراکالا با سپاهی گران به ایران رهسپار شد. همه جا مورد استقبال واقع میشد تا به نزدیک تیسفون رسید ولی همین که اردوان با سردارانش برای استقبال به خیمه او رفت، رومیان مسلحی که در کمین بودند به اشاره کاراکالا به ایرانیان حمله کردند. تنها اردوان توانست از این مهلکه جان به در ببرد. کاراکالا پس از کشتار و غارت از ایران بازگشت و در سر راه خود به هر جا که میرسید شهرها و دهکدهها را غارت کرده، آتش میزد. از دشمنی و کینهای که با اشکانیان داشت، مقبره شاهان اشکانی را شکافت و استخوان آنها را بیرون آورده و سوزانید. با این همه بدکاریهای کاراکالا، این امپراتور نتوانست به آرزوی خود برسد و سرانجام 217 میلادی به دست یکی از سربازان خود کشته شد. پس از کاراکالا، ماکرنوس (macrinus) جانشین او از اردوان که خیال انتقام و لشکر کشی به روم را داشت عذرخواست و کارهای کاراکالا را زشت شمرده و تقاضای صلح کرد. ماکرینوس قبول کرد که اسیران پارتی را پس بدهد و غنائمی را که کاراکالا از ایران بده بود مسترد دارد و پنجاه میلیون دینار رومی به عنوان غرامت به دولت اشکانی بپردازد. اردوان را میتوان آخرین پادشاه سلسله اشکانی دانست زیرا 224 تیرهای دیگر از پارسیان را که میتوان از بازماندگان پارسیان هخامنشی بود به نام ساسانی به رهبری اردشیر بالکان که در ایالت فارس حکومتی تشکیل دادهبود بر ضد اردوان سر به شورش برداشت و در دشت هرمزدگان که کنار رود جراحی بین بهبهان و شوشتر قرار داشت، اردوان را شکستی سخت داد و کشت و سپس همه شاهزادگان اشکانی را به قتل رسانید و این سلسله بعد از 470 سال حکومت در 224 منقرض گردید